پایگاه اطلاع رسانی مدیریت ریسک، بحران و پدافند غیرعاملگفته میشود کشور ما با ۳۱ پیشامد از ۴۱ پیشامد طبیعی آسیبزا دست به گریبان است. به …
پایگاه اطلاع رسانی مدیریت ریسک، بحران و پدافند غیرعاملگفته میشود کشور ما با ۳۱ پیشامد از ۴۱ پیشامد طبیعی آسیبزا دست به گریبان است. به هر روی این مخاطرهها پیش از این هم بوده است؟ با توجه به افزایش شهرها و جمعیت شهرنشین به نزدیک ۷۰درصد، شهرهای ما بیشتر مستعد چه خطراتی هستند؟
مهم این است که بدانیم ما مستعد خطر هستیم. مطالعات مختلفی درباره وضعیت کشور و شهر تهران انجام شده است. مخاطرههای طبیعی معمولا چند قسمت هستند که یک قسمت مخاطرههای زمینشناختیاند و از آنجا که ما در کمربند هیمالیا قرار داریم زلزله در رأس آنها است. تراکم جمعیت و میزان آن یکی از شاخصهای آسیبپذیری است. در کنار زلزله، زمین لغزش، فرونشست زمین و آتشفشان را هم داریم؛ نمیتوانیم بگوییم دماوند آتشفشان کاملا غیرفعال است و احتمال فعالیت آن صفر نیست.
مخاطرههای آب و هوایی و اقلیمی هم بخش دیگری از مخاطرههاست؛ کل کشور برای مستعد سیل است. از سوی دیگر بحثهای تغییر اقلیم را داریم. پیش از این رعدوبرق و توفان را مانند توفان شن تهران در سال ۹۳ را نداشتیم.داشتیم. این توفانها و ریزگردها همه ناشی از تغییر اقلیم است.
پیرو موضوع صنعتیشدن، افزایش تعداد حوادث صنعتی، آتشسوزیها، نشت مواد و انفجار لولههای گاز را هم به اینها باید بیفزاییم. آمار نشان می دهد که تعداد حوادث و میزان خسارت آنها در جهان بهویژه در کشورهای درحالتوسعه افزایش یافته است. البته میزان خسارتهای جانی در کل دنیا در حال کم شدن است.
و دقیقا بر همین اساس تغییر نگرش از مدیریت بحران به سمت تابآوری شکل گرفت و مفهوم جدیدی در جهان باب شد. این مفهوم جدید چیست و چه می گوید؟
سالیان سال فقط بحث رویکرد مدیریت بحران در برخورد با پیشامدای اسیبزا مطرح بود؛ مدیریت اضطرار در هنگامی که اتفاقی می افتاد. پس از آن، رویکرد کاهش خطر مطرح شد که بر پایه آن، با اقدامات آمادگی و اقدامات پیشگیرانه، میزان خطر را کم کنیم اما اکنون رویکرد کاملا عوض شده و فراتر از موضوع خطر، به بحث تابآوری نگاه میکنند. اینکه من چه توانمندیها و ظرفیتهایی دارم و چگونه میتوانم از آنها استفاده کنم. رویکرد تابآوری از یک دیدگاه دقیقا نقطه مقابل آسیبپذیری است. تعریف عام تابآوری، سرمایهگذاری و توانایی استفاده از ظرفیتها، برای پیشگیری از آسیبپذیری، پاسخدهی، بازتوانی و بازسازی جامعه تابآور پس از بحران است. برای اینکه شهر را تاب آور کنیم، سه کار اصلی باید انجام دهیم. اول: میزان مقاومت شهر را بالا ببریم که فراتر از بحث مقاومسازی سازههاست.،
حتی مقاومسازی مردم برای واکنشی که به پیشامد نشان میدهند.
بله، آستانه تحمل مردم باید بالا برود. امروز بسیاری از مردم بهواسطه فشارهای روانی و اجتماعی که دارند بر سر یک موضوع کوچک در شهر با یکدیگردرگیر می شوند؛ تحمل ایستادن پشت چراغ قرمز ندارند. باید بیندیشیم چگونه میتوانیم آستانه تحمل مردم را بالا ببریم. کسی که آستانه تحملش در بحرانها بالا است، اگر خدای ناکرده اقوام یا خانوادهاش را در سیل یا زلزله از دست داد، درهم نمیشکند و به خدمات کمتری نیاز دارد.
پس اول تمرکز بر اقداماتی است که میزان آستانه تحمل را سازهها و زیرساختها و محیط شهر و شهروندان بالا ببرد. اگر امروز شهر ۶ ریشتر زلزله را تحمل می کند، من چه کاری می توانم انجام دهم که آستانه تحمل شهر به ۶٫۱ یا ۶٫۲ ریشتر برسد. اینجا نکته کوچکی از نظر شهرسازی و بحثهای عمرانی وجود دارد که هر چه بخواهید سازهها را مقاوم کنید، هزینه بیشتر و سازه سنگینتر میشود بنابراین باید دنبال راههایی باشیم که با بهرهگیری از امکانات موجود و با کمترین هزینه، بهترین مقاومسازی را داشته باشیم.
بخش دوم تابآوری تمرکز بر ظرفیت خنثیسازی است یعنی چه اقداماتی انجام دهیم که آسیبها، اساسی نباشند. ما در شهر دو نوع فعالیت داریم.؛ ۱)فعالیتهای اصلی و حیاتی، ۲)فعالیتهای فرعی. وقتی برف میآید یا هوا آلوده است تصمیم می گیرید مدارس را تعطیل کنید یا میگویید سالمندان بیرون نیایند یا تردد خودروها را از درب خانه ممنوع می کنید اما نمیتوانید بیمارستانها، شبکههای برق و اب و گاز را تعطیل کنید؟ باید کارهایی را انجام دهیم که فعالیتهای اصلی شهر پس از پیشامد باقی بماند، علیرغم اینکه ممکن است خسارتهایی هم دیده شود.
به هر روی این فعالیتها و زیرساختهای اصلی در کنار آستانه تحمل بالا به برگشتپذیری شهر کمک میکند؟
در واقع بخش سوم، ظرفیت پاسخگویی و بازتوانی یا همان برگشتپذیری است. که این جامعه باید به زندگی طبیعیاش برگردد یا حتی بهتر از حالت قبلش شود. پرسش این است که چگونه میخواهید جامعه را برگردانید؟ حادثه ای مانند زلزله بم یا ورزقان اتفاق می افتد اما شهر هنوز نتوانسته است به حالت پیش از زلزله برگردد اما حادثهای مانند حادثه سونامی ۲۰۱۱ فوکوشیما اتفاق می افتد، جامعه پس از سهسال به حالت طبیعی برگشته است. پرسش این است که بر اساس برنامهریزی چه کارهایی برای برگشتپذیری انجام دادهاید و جامعه را در چه مدت زمانی و با چه هزینهای میخواهید به زندگی برگردانید. هر چه فاصله بازگشت شهر و جامعه به حالت طبیعی کوتاهتر باشد، جامعه تابآورتر است. رویکرد تابآوری، یک چارچوب ذهنی جامعتر و عملیاتیتر به شما میدهد که شهر را چگونه مدیریت کنید.
و نگاه پیشبینانه و رو به آینده به مدیریت شهری میدهد.
دقیقا، سوال این است که تابآوری چه پیامدهایی خواهد داشت؟ تابآوری تنها مربوط به بحران نیست، بلکه روی همه چیز تاثیر می گذارد. جامعهای که تابآور می شود، استقلال بیشتری پیدا میکند. مطالعات این را نشان داده است. مقام معظم رهبری می گویند اقتصاد مقاومتی، اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟ اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد تابآور، یعنی اقتصاد درونزا که بر استفاده از ظرفیت های داخلی تکیه میکند و میتنی بر پیشرفتهترین نظریههای علمی جهان است.
بنابراین باید الگوی تابآوری را در بخش اقتصاد هم ببینیم؟
تابآوری را هم در بخش اقتصاد و هم در بخشهای اجتماعی، فرهنگی، حاکمیتی و همه آن چیزهایی که شهر را میسازد، باید پیاده کنیم. مطالعات نشان میدهد هر چه اعتماد بین مردم و نظام بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی بیشتر خواهد بود، پس جامعه تابآورتر خواهد بود. مطالعات من در شهر تهران نشان می دهد که بحث اشتغال و درآمد مهمترین شاخصها در رویکرد تابآوری هستند. اگر مردم شهر از اقتصاد تابآور برخوردار باشند شهر هم در برابر بلایا تاب میآورد.
به اقتصاد که میرسیم پای سازمانهای حاکمیتی هم در تابآور کردن مردم و شهر هم به میان میآید؟
بله. تابآوری ریشه حاکمیتی هم دارد یعنی ساختارهای حکومتی ما به چه صورت است؟ قوانین، مقررات، پایبندی به قوانین چگونه است؟ اصلا ما ساختار مدیریت بحران داریم یا نداریم؟ قبلا در شهر تهران در سطح ناحیه ساختار مدیریت بحران نداشتیم. خوشبختانه ساختاری درست کردیم که امروز در سطح منطقه، در سطح ناحیه و محله یک نفر پاسخگو است و این موضوعات را دنبال می کند. امیدوارم در بقیه شهرها هم این اتفاق بیفتد.
در کنار بحث اقتصاد و حاکیمت، بحثهای فرهنگی بسیار تاثیرگذارتر از بحثهای سازهای هستند. اگر تفکر مردم را با آموزش عوض کنید، خودشان دنبال مقاومکردن سازه میروند و نیازی نیست که اجبار باشد. مهمترین بحث در موضوع مسائل فرهنگی، بحث میزان آگاهی و عمل مردم در حوزه مدیریت بحران است و اینکه قصه مدیریت بحران و زلزله چقدر برایشان جدی است؟ تابآوری خودش یک هدف است به این مفهوم که شما یکسری اقدام می کنید که به تابآوری برسید و از طرفی خودش یک راهکار و راهبرد برای رسیدن به توسعه پایدار است.
با توجه به صحبت هایی که کردیم، گویا تهران شهر تابآوری نیست، تاب خودش را نمی آورد، چه برسد به تاب حوادث، آیا این برداشت من درست است؟
در سال ۹۳ نمیتوانستیم بگوییم تهران تاب آور است یا نه، چون هیچ مطالعهای نداشتیم. اما در سالهای گذشته مطالعاتی انجام دادیم که دستاورد آن، نظر شما را تایید نمیکند. اگر بخواهیم بین صفر تا یک به شهر تهران نمره بدهیم، وضعیت تابآوری شهر تهران، وضعیت متوسط یعنی نیم است. اگر این پایین پایین یهنی یکدهم بود، باید فاتحه شهر تهران را بخوانید چرا اگر خدای ناکرده اتفاقی در آن بیفتد، اصلا برنمیگردد و باید یک تهران جدید در یک جای دیگر بسازید. موقعی که نیم است، یعنی اینکه این شهر برگشتپذیر است.
پس میتوان به بهبودش امید داشت؟
بله. تهران میتواند بخشی از آسیبها را تحمل کند و برگرداند و ظرفیتهایی دارد که ما باید روی این ظرفیتها سرمایهگذاری کنیم که قطعا این عدد تابآوری بالاتر خواهد رفت. نباید همه جا را سیاه سیاه ببینیم و بگوییم اگر تهران زلزله بیاید مردم همدیگر را میخورند و از این صحبتهایی که متاسفانه آدم بعضی وقتها در جاهای مختلف میشنود.
مطالعه روی همه مناطق انجام شده است؟
برآورد نمره نیم بر اساس مطالعات نمونه گیری شهر تهران است. حالا ممکن است اگر کل شهر تهران را که ۳۷۵ تا محله است، اگر همه را بگیریم ممکن است این یک مقدار جابه جا شود که این هم در مطالعات طبیعی است. ما کاری که انجام دادیم این بود که ابزار سنجش تاباوری را با سنجش ۶۶ شاخص درست کردیم که بتوانیم شهر را بسنجیم. مرحله بعدی مطالعه محلهها و مناطق شهر تهران است.
این ابزار را با بهرهگیری از تجربیات جهانی و کاملا بومی و مخصوص ایران با شاخصهای ایرانیشده درست کردیم. این مطالعه نشان میدهد که ما ظرفیتهایی داریم که باید برای آنها برنامهریزی کنیم تا شهر تابآورتر شود. اگر وضعیت را سیاه ببینیم، هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم. مطالعات سالهای گذشته، مانند جایکا نشان داده که ۶درصد جمعیت شهر تهران در زلزله خواهند مُرد. ۹۴ درصد زنده میمانند که باید زندگی کنند، امکانات می خواهند و همچنین میتوانند در برگشتپذیری کمک کنند. از سوی۶ درصد از جمعیت ۱۰ میلیونی شهر تهران، ۶۰۰ هزار نفر می شود که عدد بزرگی است پس باید برنامه ریزی کنیم که درصد آسیب هم کاهش پیدا کند.
ظرفیتهایی که باید روی آن سرمایهگذاری کنیم و برای بهبودشان چاره اندیشی کنیم کدامند؟
روی همه ۶۶ ظرفیت باید کار شود اما بر اساس مطالعات، تحصیلات دانشگاهی، درآمد، اشتغال، جهانبینی آدمها ۴ شاخص اولویتدار هستند. سرمایه گذاری در بحث اقتصاد برای تابآورکردن شهر، خیلی مهم است. اشتغال درونزا و درآمد دو شاخص مهم اقتصادیاند. افزایش دانش و حساسکردن مردم درباره موضوع ایمنی و مدیریت بحران سریعترین، موثرترین و آسانترین راه و شاخص اصلی است وهنگامی که بالا برود خیلی چیزها خودکار مانند دومینو حل میشود. اگر متوسط سطح سواد در شهر تهران دیپلم است تبدیل به فوق دیپلم شود، ا میزان آمادگی مردم بالا میرود. ۱۰ سال طول می کشد که شما متوسط سطح سواد یک جامعه را بالا ببرید اما هزینه بر و زمان بر است.
از سوی دیگر شاخص آموزش مردم را داریم که رسانهها و روزنامهها و صدا و سیما ظرفیت این کار را دارند. آرزوی من این است همچنان که صدا و سیما کاملا بر حوادث ترافیکی تمرکز کرده است، بر روی تابآوری و آموزش مردم در این زمینه نیز متمرکز شود. در نتیجه برنامههای آموزشی میزان مرگومیر تصافات از ۲۶ هزار نفر به ۱۷ هزار نفر رسیده است. نشان داده که تاثیر داشته و مردم آگاهتر شدهاند. ما باید بحث زلزله، ایمنی، خوب ساختن، درست ساختن، ایمنی زندگی به مفهوم عامش اینقدر توضیح بدهیم و راهکارهای موثر آموزش دهیم که مردم بتوانند یک زندگی تابآور داشته باشند.
بر اساس مطالعات گذشته اگر در تهران زلزله بیاید به لحاظ اقتصادی و مالی، چقدر آسیب می بیند؟ و اگر ما بخواهیم تهران را تابآور کنیم، چند درصد آن را سرمایه گذاری کنیم، از آن آسیب جلوگیری کردهایم؟
بر اساس اعلام رسمی جایکا در مطالعات قدیمی، دهها میلیارد دلار خسارت اقتصادی و مالی مستقیم خواهد بود. مطالعه ای در خود تهران یا برای کشور ندیدهام که اگر چقدر هزینه کنیم، چقدر منفعت می بریم. اما در دنیا این کار انجام شده است. بر اساس اعلام سازمان ملل، به ازای هر یک دلاری که شما برای پیشگیری هزینه میکنید، ۱۰ دلار سود میکنید. بانک جهانی می گوید این ۱۰ دلار سود مستقیم است. اگر بخواهیم سود غیرمستقیم را هم به این اضافه کنیم، ۱۵ دلار میشود.
سند تابآوری شهرها در اجلاس سندای ژاپن ابلاغ جهانی شد و ۳۱ شهر از جمله به پویش تابآوری شهرها پیوستند و متعهد شدند کارهایی را انجام دهند. در چه زمانبندی باید این برنامهها انجام شود و به آن اهداف برسیم؟
این برنامه ها ۱۵ ساله است؛ از ۲۰۱۵ شروع شده که تا ۲۰۳۰ به نتیجه برسد. سند سندای برای کاهش خطرپذیری شهرها چهار اولویت دارد که همه کشورها متعهد شدند که این کارها را انجام دهند. اولویت اول شناخت، فهم و درک خطر بلایا است. اولویت دوم حکمرانی ، حاکمیت و مدیریت است؛ سیاستگذاریها و ساختار مدیریتی درست باشد. سومین چیز بحث سرمایهگذاری است.اینجا نقش همه سارمانها بهویژه بخش خصوصی مطرح است. باید نقش بخش خصوصی برای حفاظت از خودش و از طرفی نقش مشارکت و همکاری آن در ارایه خدمات و برگشتپذیری شهر را پررنگ کنیم. چهارم هم بحث برنامهریزی برای برگشتپذیری و داشتن پاسخ مناسب و ساختن جامعهای بهتر از گذشته یا ساختن یک زندگی بهتر است. اکنون وضعیتمان نسبت به سالهای گذشته هم از نظر مطالعاتی که انجام می شود، هم از نظر قوانین، مقررات و حساسیت مردم خیلی بهتر شده است اما با توجه به آسیبپذیری که ما داریم، انتظار این است که این روند صعودی شیب بیشتری بگیرد و باید سرعتمان را بالا ببریم.
این کار به تنهایی کار یک سازمان نیست، یعنی کل سازمانها چه حاکمیتی و چه غیرحاکمیتی باید درگیر شوند و یک کار مشارکتی است. وضعیت همکاری های بین بخشی ما در این حوزه چطور است؟
قانون برای این ساختار مشخص کرده است. قانون برای شهر تهران گفته است که شهردار تهران مسؤول شورای هماهنگی مدیریت بحران است. همه برای اقدامات پیش از بحران و پس از بحران، باید با شهردار تهران هماهنگ باشند. این ساختار قانونی است و هر کسی که تخطی کند، باید جوابش را بدهد. در عمل با توجه به اینکه متاسفانه مدیریت یکپارچه شهری نداریم، خوب جواب نمیدهد. سازمانهای آب، گاز، برق، تلفن و مانند اینها، نمی تواند دو مدیر و دو رئیس داشته باشندو یک دستور از شهردار و یک دستور از مدیرکل خودشان بگیرند. خیلی شفاف و واضح می گویم که در بحث مدیریت بینبخشی مشکل داریم و دقیقا از همین جا ضربه می خوریم. بنابراین ما مانند بقیه کشورهای توسعه یافته باید به سمت مدیریت یکپارچه شهری برویم. هر شهری که در مدیریت شهری و مدیریت بحران موفق بوده، مدیریت یکپارچه شهری را اجرا کرده است. شورای عالی اداری کشور در دولت اصلاحات مصوب کرد مسؤولیت ۲۳ وظیفه از جمله بهداشت و درمان، آموزشو پرورش، گاز و برق به شهرداری واگذار شود اما از حدود ۱۶ سال پیش تا کنون، اجرا نشده است.
منبع: مهرگان نو